قصص پیامبر اکرم ۱۶

انصاف با غیر مسلمان
مردی یهودی چند دینار از رسول خدا صلی الله علیه و آله طلب داشت. آمد و درخواست پس گرفتن طلب خود را نمود. پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای یهودی! چیزی ندارم که به تو بدهم. یهودی گفت: من از تو جدا نمی شوم تا این که طلب مرا بدهی. حضرت فرمود: بنابراین کنارت مینشینم. ایشان آن قدر کنار وی نشست که در همان جا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء و صبح را خواند. یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله یهودی را تهدید میکردند و میترساندند. رسول خدا صلی الله علیه و آله به آنان نگریست و فرمود: این چه کاری است با او میکنید؟ گفتند: ای رسول خدا! یک یهودی شما را اسیر کرده؟! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: پروردگارم مرا مبعوث نکرده تا به کسی حتی غیر مسلمان ستم کنم. بعد از گذشت یک روز مرد یهودی مسلمان شد و نیمی از اموال خود را با صلاحدید پیامبر در راه خدا انفاق کرد و گفت: قصد او از نگه داشتن پیامبر تطبیق دادن رفتار پیامبر با نشانه های ایشان در کتاب های آسمانی بوده است.
بحارالانوار جلد ۱۶ ص ۲۱۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا